کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند

اثر کلاریسا پینکولا استس از انتشارات پیکان - مترجم: سیمین موحد-بهترین کتاب های روانشناسی

در درون هر زنی نیروی قدرتمندی زندگی می‌کند آکنده از بصیرت، شور، خلاقیت، و دانش بی‌زمان. او همان «زن وحشی» است که طبیعت غریزی زنان را نمایندگی می‌کند. اما این موجود به گونه‌ای در حال انقراض است. دکتر کلاریسا پینکولا استس. در زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند با استفاده از گنجینه غنی داستان‌های اساطیری، کهن الگوها، افسانه‌های پریان، و قصه‌های ملل، راه اتصال مجدد به این نیروی قدرتمند و سالم طبیعت و غریزی زنان را نشان می‌دهد.
ما با خواندن این کتاب بسیار ارزشمند، بار دیگر می‌آموزیم که به «زن وحشی» درونمان مهر بورزیم، ارج بنهیم. و او را همچون موجود جادویی و درمانگر روح خویش بپذیریم. دکتر استس در این کتاب برای توصیف روح و روان زنان ادبیات جدیدی خلق کرده است. راین روان شناسی زنان به اصیل‌ترین شکل خود است که بر پایه دانش روح استوار است.
-من به خاطر کتاب زنانی که با گرگ‌ها می‌دوند از دکتر کلاریسا پینکولا استس متشکرم. این اثر به خواننده نشان می‌دهد که جسور بودن، پر مهر بودن، و زن بودن چقدر شکوهمند است، هر کسی که سواد خواندن دارد باید این کتاب را بخواند.


خرید کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند
جستجوی کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند در گودریدز

معرفی کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند از نگاه کاربران
@زنانی که با گرگها میدوند@ نوشته روانشناس آمریکایی کلاریسا پینکولا استس در باره خوی وحشی یا طبیعی زنان که به دست قوانین مرد ساخته دچار محدودیت و در حال از بین رفتن است ميباشد..

@حیات وحش و زن وحشی هردو گونه هایی در حال انقراض اند.@

دکتر استس که پیشینه اش به یک خانواده پناهنده مکزیکی تباربرمیگردد با وام گرفتن از قصه های کهن که نسل به نسل چرخیده اند و با تکیه بر دانش روانشناسی و بخصوص علاقه به یونگ به عنوان استادش در این زمینه به تجزیه و تحلیل اعماق وجودی زن پرداخته و با باور بر اینکه زن در طول زمان زندگی طبیعی خودش را یا وقف کرده و یا از دست داده تلاش در برگرداندن این درون وحشی دارد.

کتاب به دو بخش تقسیم شده بود: قصه ها یا افسانه های کهن و تحلیل قصه ها. داستانها که با بعضی از آنها مثل @جوجه اردک زشت@ آشنا هستیم همه خیالی و به نظر مناسب برای بچه ها هستند و تجزیه و تحلیلى كه با ربط به درون @زن@ آنچنان طولانی و خسته کننده و در بیشتر مواقع تکراری بودند که حوصله خواننده را به سر میبرند. برای رساندن منظور کتاب میتوانست به جای 650 صفحه شاید نصف باشد.....

این خوانش متاسفانه برای من آنقدر که تصور میکردم مفید نبود به دلایل ذیل:

اول اینکه من از یکطرفه رفتن در مورد جنسیت همیشه مخالف بوده ام و از این جهت فمنیست ها هرگز جایی در قلبم باز نکرده اند و به نظر میرسد که نویسنده در این کتاب سعی در حکم نظر خود مبنی بر از دست رفتن تمام زنان عالم به شکلی غیرمنصفانه دارد.....

دوم اینکه احساس من از اینکه چه زنانی با این کتاب مورد خطاب قرار گرفته اند کمی متضاد بود.....به نظر میرسید که این خوی وحشی یا طبیعت درونی که باید آگاه و زنده شود متعلق به گروهی از زنان یا بهتر بگویم زنان هنرمند است...زنانی که با سرپوش گذاشته شدن برروی این بخش وجودی شان خلاقیت خود را از دست داده و به مسیری کسل کننده و تابع دیگران افتاده اند و بنابراین این باعث خشم و افسردگی و دلزده گی اشان از زندگی شده است....آیا این به آن معنا است که همه زنان موجودی خلاق و هنرمند را در درون خود ذخیره کرده اند و یا این فقط شامل همان تعداد زنان بخصوص میشود؟

اما موضوعی که به شدت مرا آزار میداد در تمام صفحات کتاب مردی بود خبیث که در بیشتر مواقع شوهر نامیده میشد و یا در قسمتهایی عاشق یاهمراه که به زندگی زن آمده که او را به ستوه آورد و او را از طبیعت وحشی و آزاد خود دور بکند.....درجاهایی حتی احساس میکردم یک شوهر فرضی الان در حال به زنجیر کشیدن استعدادهای بالقوه من هست.....(احساس خوبی نبود باید بگویم)!!!

اشاراتی که به خوی طبیعی زن شده بود و اشکالاتی که در پدیدار شدنش بیان شده بود را به واقع قبول میکنم و این شاید دلیل انتخاب من برای این کتاب بود....در طول دوران همه ما شاهد به صلابه کشیده شدن زن چه روحی و چه جسمی در اقصی نقاط دنیا و در فرهنگ های مختلف بوده ایم...این شکل گرچه امروزه و در دنیای مدرن تلطیف شده و در جاهایی با خیال خام از بین رفته است اما که هر زنی سایه اش را همیشه با خود داشته و خواهد داشت....هستند نقاطی از دنیا که زن هنوز از خیلی از حقوق و مزایا محروم است و به عنوان یک آدم به حساب نمی آید و هستند نقاط پیشرفته دیگری که مودبانه و در لفافه زن را استثمار میکنند چه در خانه و چه در اجتماع ....با این وجود اینکه زن محکوم شده و به طور کل از میان رفته است آن هم همیشه به وسیله یک مرد را من نمی پذیرم....اگر حتی آزادی از بیرون امکان ندارد همیشه میتوان از درون اعتراض کرد و آزاد بود به عنوان یک انسان چه زن و چه مرد.

نگاه روانشناسانه خانم پینکولا برای من کمی زیادی کلیشه ای بود و من ترجیح میدهم @زن@ با هیچ تفاوتی نسبت به جنس مقابلش @مرد@ از دیدگاه یک انسان با روحیات و تفکرات انسانی سنجیده شود و مشکلاتش به همان گونه از میان برداشته شود... کتاب را با یکدنیا امید و علاقه شروع کردم و با ناامیدی به پایان رساندم....خوانشی دیگر از نویسنده ای آمریکایی که عمقش در حد جملات کلیشه ای و تبلیغات کتابهای @چگونه به خود کمک کنیم@ بود....

دو ستاره تقدیم به گرگ و علاقه ای که به این حیوان دارم و لذت شباهتی که از درون زن گونه ام با این موجود برایم تصور شد.

مشاهده لینک اصلی
هرکسی که به زنی نزدیک می شود در حضور دو زن قرار میگیرد. یک موجود بیرونی و یک مخلوق درونی. موجود بیرونی در روشنایی روز زندگی می کند به راحتی قابل مشاهده است. اغلب با فرهنگ ملموس انسانی مطابق است اما مخلوق درونی اغلب ناگهان ظاهر می شود و به سرعت ناپدید می شود و پشت سر خود احساسی عجیب و اعجاب آور به جا می گذارد، انگار دارای یک روح وحشی طبیعی است. این طبیعت دوگانه به صورتی است که یکی باثبات تر و سرزنده تر و دیگری بی اعتنا تر و سردتر است.خویشتن متمدن موجودی خوب است ولی کمی تنهاست. خوشتن وحشی هم به خودی خود خوب است اما آرزومند رابطه با دیگری است.از دست رفتن قدرت های روحی و عاطفی زنان ناشی از جدایی این دو طبیعت از یکدیگر و وانمود کردن به این است که دیگری وجود ندارد...



مشاهده لینک اصلی
بگذارید فقط با گفتن این که دو نوع افرادی که این کتاب را دوست ندارند، وجود دارد: 1- مردان / خوک های شوهانی (هه) و 2- زنان با اعتقادات دینی و اجتماعی (و نوع زنان خانه دار stepford) این کتاب برای همه زنان است که از طریق فشارها و انتظارات پیش از خانواده، اجتماعات، رهبران مذهبی، شوهران، فرزندان و غیره از طریق زندگی درگیر شدند و در نهایت نور ماه را دیدند و نمیتوانستند با خواستههای خود مبارزه کنند این کتاب شامل افسانه ها و داستان های فولکلور است که ما به عنوان بچه ها گفته ایم، اما هرگز به عنوان ابزاری برای توانمند سازی زنان یا وارد شدن به روان آنها در نظر نگرفتیم. من آنرا پنج ستاره ندیدم؛ زیرا قطعات پس از هر داستان که در آن نویسنده توضیح می دهد که نمادهای فولکلوریک، انواع و پیامدهای روانشناختی، گاهی اوقات بیش از حد بی ادعا پیچیده است. به طور کلی، با این حال، این یک کتاب بسیار empoweing است. مفهوم اساسی این است که همه چیز که اشتباه در زنان در دنیای مدرن زندگی می کند این است که آنها طبیعت وحشی خود را فراموش کرده اند، که در داخل ذهن خود را که هنوز هم با حیرت انگیز حیوانات منجر می شود که زنان را قوی و قدرتمند می کند. زن وحشی بین میله های داخل هر یک از ما، زوزه ها و خراشیدن راه خروج از او است، خواستار اینکه او زمان برای ایجاد هنر، برای درمان، حفاظت از قلمرو خود، راهنمای، دادن زندگی، مورن، عشق، برای اینکه بدون هیچ محدودیتی زندگی کنی، تدریس، عادت و اعتماد به شهامت و غرور او را به طرز عجیبی خنده بدهی. به عنوان یک کودک، با شنیدن افسانه های سنتی و خواندن کتاب های کودکانه روسی، به یاد داشته باشید که هرگز مراقبت های لازم را نداشته باشید پادشاه، یا دختر زیبا و یا مادر بی گناه؛ من همیشه با شخصیت های شرور درگیر شدم: گرگ، خون آشام، جادوگر (especialy بابا یگا) و شیطان. من به یاد دارم فکر می کنم که چقدر قوی هستند، چقدر عاقل و چقدر باهوش و باهوش هستند و دوست ندارند مانند آنها باشند، و مثل شاهزاده خانم ضعیف که در قلعه احمقانه خود برای برخی از افراد ثروتمند گمراه کننده با موهای زشت برای آمدن و انجام همه چیز کار. پس از خواندن این کتاب متوجه شدم که حتی به عنوان یک کودک، طبیعت وحشی من سالم و فعال بود، و تصمیمات زیادی در زندگی ام به عنوان یک کودک و در حال حاضر به عنوان یک بالغ بر آن بودم ... من خراب می کنم و می بینم که اگر چیزی بوی ماهی، و من برای ترک شاخه های شکسته گوش می دهم. من باید بگویم که من گاهی اوقات دندان های من و پنجه هایم را فراموش می کنم و شروع به رعایت تناسب جریان اصلی می کنم، اما اکنون می دانم که چگونه همیشه می توانم به حالت خزدار و چهار پا با تمام شکوه هایش بازگردم و غرور و من سپاسگزارم که من یک مرد هستم که نمی تواند شگفت زده شود اگر من در اطراف یک درخت نشسته باشم تا علامت بزنم! (فقط یک شکل از سخنرانی، هیچ ایده ای ندارد، میا :-P) خانم ها، پیدا کردن حیوانات درونی خود و زندگی آزاد ... زیر اما قوانین وحشی ...

مشاهده لینک اصلی
وقتی در اوایل تا اواسط دهه 1990 در کتابهای Ballantine Books کار میکردم، این موفقیتی بود که موفقترین کتابی بود که تا به حال منتشر شده بود (احتمالا هنوز هم وجود دارد). من نمی توانستم آن را دریافت کنم - این قطعه از گوزن یکی از بهترین فروشندگان فراری بود؟ Overblown، overwritten، self-important، pseudo-intellectuals - چه به دنبال جهنم بود؟ و برای بالا بردن آن، نویسنده به عنوان یک احمق کامل عمل می کرد، با ویژگی های شخصیتی که کتاب او را به یک تطبیق می رساند. بازدید او از دفتر، خنده آور بود؛ او استفاده می کند به دور prance، پف شده مانند یک marshmallow کمی، در انتظار همه در پای او بمانند. به طور حیرت انگیز، Clarissa (بر برخی از ما به نام مستعار است که، um، کمتر از دلربا، و که شما احتمالا می توانید ببینید ) هرگز یک کتاب دیگر که کوچکترین توجهی را به خود جلب می کند (مگر اینکه شمار هدیه ای از داستان، چیزی کمی از کتابی که در چند هفته فقط در زمان عجله ی کریسمس پرتاب شد، بپرهیزید. دکتر استس. من حتی به شما نمی گویم پیشرفتی که برای او دادید، زیرا باعث می شود که اراده خود را از دست بدهید.) نمی توانید تصور کنید چرا. منظورم این است که اجازه می دهم آن را ببینم: می دانید یک کتاب لازم است برای اجتناب از زمانی که شما آلیس واکر می گوید چیزهایی مانند، زنانی که با گرگ ها اجرا می کنند فقط یک کتاب دیگر نیستند. این هدیه ای از بینش عمیق، حکمت و عشق است. یک سخنرانی از کسی که می داند @ Yeek.

مشاهده لینک اصلی
این کتاب زندگی من را نجات داد. من به شدت با مقدار زیادی از استرس مرتبط با کلاس مبارزه می کردم، که در اطراف حمله ی کاملا نامطلوب به پتانسیل خلاقانه من بود. پس از گذشت چند ماه از ذهن و خلاقیت توسط افراد، انتظار میرفت که برای حمایت و فیزیکی از خواسته های حرکت به یک کشور جدید، من در مکان وحشتناکی قرار گرفتم، بین دوره های خشم کور و افسردگی خودکشی متناوب، و برای اولین بار در زندگی من تماشا توانایی من برای ایجاد کم و همه، اما ناپدید می شوند. من دو هفته برای فیلمبرداری با یک اسکریپت که نیاز به ویرایش و سپس مستقیم داشتم، هیچکدام را نمیدیدم، نمیدانستم چه کاری انجام میدادم و احساس میکردم که من به دیوار آجر با همه کار میکنم، اما یکی از معلم من، یک زن که بعدا یک نسخه از WWRWW (او را دوست دارد) داده است. این کتاب من را از آن زمان به من نشان داد. سطح خودآگاهی من به عنوان یک زن و یک محصول فرهنگ من به یک قله جدید رسیده است و از طریق نوشتهی Està © من یکی از سخت ترین و قدرتمندترین تصمیمات زندگی ام را به دست آوردم. این یک کتاب برای هر کسی است که تا به حال پرسید چرا، و پس از آن خود را shushed. این کتاب نماز بی شرمانه برای قلب وحشی است که هنوز در قفس نگهداری می شود (با تشکر از تنیس ویلیامز)، و به همان اندازه که با محدودیت هایی که از طبیعت وحشی به وسیله صراحت، جامعه به وجود می آید، رد می شود و این خود طبیعت نمی تواند کمک کند اما شبیه یک لیوان آب بلند در وسط صحرا. این کتاب را بخرید بخوانش. اگر با Clichà © مقصر باشد، خودتان را مجبور به نادیده گرفتن آن کنید و به هر حال پیام را بپذیرید.

مشاهده لینک اصلی
بله، بله، این کتاب ممکن است به عنوان گریستن استقلال برای همه زنان خارج از کشور باشد که باید با @ wild @ در تماس باشند. با این حال، رزروهای من: - نویسنده سعی کرد بگوید که زنان باید چه کسانی باشند، اما به طور مداوم یک نوع از زنان را نشان داد: زنان که اصرار هنری داشتند، رانهای ضخیم داشتند و همیشه احساس می کردند که از والدین اشتباه متولد شده اند. بنابراین اگر شما یک آرشیوۀ لاغر هستید که دارای دوران کودکی مناسب و استعدادهای هنری بود، چیزی که وحشت زده با روانۀ شما اشتباه است. نویسنده این مطلب را بیان می کند و همه چیز است. هیچ یک از جملات در هر یک از 500 صفحه این کتاب ارائه نشده است. تمام زنان @ همه آنها مانند این هستند. او ممکن است فکر کند که او نیست، بلکه فقط به دلیل آنکه در ناخودآگاه خود پنهان شده است یا به روانکاوی نیاز دارد. - من واقعا آن را معنی می کنم، ادعاهای بدون شواهد فقط کل کتاب را نفوذ می کند. حتی تجزیه و تحلیل از داستان، @ جمجمه به معنی غریزه خود را @ نوع چیز. چرا؟ چرا جمجمه ترس نیست، گذشته اش، یا فقط یک جمجمه واقعی است؟ من می توانم تفسیر های قابل اعتماد مختلف را به تمام داستان ها و رویاهای او بدهم. - بسیار تکراری است. شما می توانید این کتاب را تنها با خواندن جمله اول هر پاراگراف بخوانید، زیرا همه آنها دارای منطق دایره ای / تصویر غیر ضروری هستند: زن ها مانند گرگ ها هستند. گرگ ها وحشی هستند و زنان وحشی هستند، بنابراین زنان مانند گرگ هستند. من با مقایسه مقادیر حیوانات سؤال می کنم. آیا می توانم خودم را با یک عقرب مقایسه کنم و بگویم که وقتی که با حمله ای که من نمی توانم فرار کنم، باید خودم را بکشم؟ البته زنان به برخی از ویژگی های حیوانات سهمی دارند اما نه همه. عدم تعین (این کتاب به ویژه در محافل بت پرستان توصیه می شود، زیرا تلاش می کند وضعیت زنان را ارتقاء دهد و در ادیان الهی محور، باید درست باشد؟ .. من می توانم یک کتاب در مورد دین بخوانم و فقط ادعاهای آن را بپذیرم، زیرا طبیعت مذهب است، اما من نمی توانم کتابی درباره روانکاوی بخوانم و آن را بپذیرم. من فکر می کنم که به جای بالا بردن وضعیت چیزی، آن را کاهش می دهد یک کتاب ضعیف که توسط یک کل جامعه پذیرفته شده و احترام می گذارد باعث می شود شما قضاوت آن جامعه را مطرح کنید. بنابراین من فکر می کنم مسئولیت اعضای آن جامعه است که به این فکر می کنند که آنچه را که به آن اعتقاد دارند، پشت سر بگذارند.)

مشاهده لینک اصلی
تئوری روانکاوی یونانی در مورد عرفان و افسانه ها از سراسر جهان استفاده می شود. بله بله. من می خواهم کپی های این کتاب را حمل کنم و به راحتی به همه ی زنانی که احساس می کنم محدود، محدود و مضر است روبرو می شوند. این کتاب به من کمک کرد تا با شهود من دوباره ارتباط برقرار کنم، دوباره آن را ارزیابی کنم که به معنای واقعی زندگی است، و دوباره یادآوری کنم که زندگی من چگونه میتواند شبیه زمانی که من آن را آزادانه و آزادانه زندگی کنم. این واقعا هدیه ای برای من است. در اینجا اینجا خیلی از جنبه های گرایش جنسیتی وجود دارد، اما به دلایلی نمی خواهم مراقب باشم. یک دوست و من در مورد این یکی دیگر صحبت کردیم، سعی کردیم دریابیم که چرا Estes با گفتن چیزهایی که ضروری و حتی هماهنگ است که ما هرگز از یک نویسنده دیگر بلعیده نمی شود ... ما فکر می کردیم که ممکن است این کار را با تمرین او در باره essentials در چارچوب آرکه تایپ های جهانی که ما می توانیم آن را قبول یا رد کنیم. هر چه هست، من نمی توانم چیزی درباره این کتاب بگویم جز اینکه آن را دوست دارم.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب زنانی که با گرگ ها می دوند


 کتاب شناخت بهتر از خود، ارتباط بهتر با دیگران
 کتاب یونگ : مفاهیم کلیدی
 کتاب روانشناسی زن ذلیلان
 کتاب طرحواره درمانی برای کودکان و نوجوانان
 کتاب تله پاتی عملی
 کتاب تصمیم گیری با معیارهای چندگانه